افغانستان سرزمین کبود

افغانستان،خبر،عکس،کتاب،موزیک

افغانستان سرزمین کبود

افغانستان،خبر،عکس،کتاب،موزیک


هر جای دنیا میخواهی باش.....
من احساسم را با همین دست نوشته ها
به قلبت میرسانم.....
اما .......
چه کنم با روزی که قلبت صدای فریادم را در میان نوشته هایم نشنود

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ بهمن ۹۸، ۱۲:۱۴ - دچارِ فیش‌نگار
    اوف 👀
پیوندهای روزانه

 

 

"ورود آقایان ممنوع"

این جمله ای بود که سر در هر جایی که فکرش را بکنید دیدیم؛

از آرایشگاه و ورودی مدرسه یِ دخترانه بگیر تا گروه و آموزشگاه...

ما را از اول از پسر جدا کردند،بچه هم که بودیم اینطور صریح نمیگفتند ولی بازی با پسر ممنوع بود،زیاد به پسر نزدیک شدن ممنوع بود و حرف زدن با آنها البته...

ما با ممنوعیتِ مصاحبت با جنس مخالف بزرگ شدیم و هم چنان با آنها رابطه داشتیم،

عاشقشان شدیم و نمیشناختیمشان چون ممنوع بود همیشه شناختنشان

 و شکست خوردیم؛

چون بلد نبودیم وقتی غم دارند چه کنیم و وقت خوشحالیشان چه کاری حال خوبشان را بهتر میکند...

ما با ممنوعیت بزرگ شدیم و از هر وقتی برای ارتباط گرفتن با این ممنوعه ها استفاده کردیم،

مدرسه را پیچاندیم و توی نیمکت پارک کنارشان نشستیم تا ببینیم چه دارد این جنس مخالف که ورودش ممنوع است به همه جا...

توی سنی که وقتش نبود درگیر روابط با آنها شدیم،فقط به این دلیل بود که بفهمیم مگر چه دارند و داریم که نزدیک شدنمان به یکدیگر غلط است...

این ممنوعیت مزیتی نداشت برایمان

فقط انگار بدتر کرد همه چیز را و ما بیش از قبل مصمم شدیم برای شناختنشان 

برای ارتباط گرفتن با آنها و شکستن تابلوهای زمانه...

پسر ها هم همین بودند؛

تا نزدیک دختری میشدند انگار یک تابلو بالای سرش بود که تو حق نزدیک شدن به من نداری...

تابلو دیدند که ورود آقایان به آرایشگاه ممنوع و فکر کردند که مگر رنگ کردن مو و گرفتن زیر ابرو چه میکند با یک خانوم،

که دخترها توی مدرسه هایشان چه میکنند که حق پا گذاشتن به آنجا را هیچ مردی نداند،

و چه خبر است توی این گروه که زده ورود آقایان ممنوع...

تا خواستند کسی را بشناسند پای هنجارشکنی ها وسط آمد و نشد،

همین شد که ندانستند زنها یک وقتهایی که اتفاقا اکثر وقت ها هم هست فقط نیاز ندارد تامین مالی باشند،

ندانستند ما یک وقتهایی به امنیت، بیشتر از هرچیز نیاز داریم و یک وقتهایی از این که هر کار کنیم باز هم زنیتمان مهم تر از همه چیز است، بیزاریم و از سنجیده شدنمان با ظاهر بغضمان میگیرد...

ندانستند یک هفته هایی باید با بدخلقی هایمان کنار بیایند و هزار برابر غرق محبتمان کنند نه اینکه قهر کنند از بداخلاقی ها

و هزار تا چیز دیگر را نفهمیدند و نذاشتند بفهمند و نتیجه اش شد اینی که میبینید...

آب که یکجا بماند میگندد و میگنداند

ممنوعیت که جار زده شود جواب عکس دارد،

جوابش میشود نشناختن جنس مخالف و این آمار طلاق که میبینیم،

جوابش میشود روز به روز بیشتر شدنِ آتنا ها و سوختنِ ستایش ها،

نتیجه اش میشود این روابط خارج از چهارچوب که بی رویه در حال افزایشند و این به یک باره افسار پاره کردن ها و این به نوعی عقده گشایی ها تو فضای مجازی و حقیقی...

شما تمام کنید این ممنوعیت ها را توی ذهنتان، تو زندگی هایتان...

به بچه هایتان نگویید فلانی پسر است و فلانی دختر دیگر زشت است دستش را بگیری و وسطِ بازی که خوشحال شدی در آغوشش بگیری،

وقتی اسم پسر یا دختر روی لبهایش آمد ابرو گره نکنید...

یادشان دهید اینها همان هایی هستند که بعدا میشوند همسر و شریک زندگی و رویاهایشان

یادشان دهید جنس مخالف دشمن نیست و ترسناک...

اصلا جنس مخالف چه صیغه ایست؟؟؟

اینها جنس مکمل ما هستند نه مخالف.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۳

گفتند ... من اگر برخیزم ..

 

تو اگر برخیزی ..

همه برمی خیزند ..

اما هیچکس نگفت ..

من اگر ادم باشم ..

تو اگر ادم باشی ..

 همه آدم میشن ..

دیگر هیچ نیازی به برخاستن نبود ..

 

آری ، این همان مفهوم ازادی است که هیجکس یاد نداد

یاد نداد چونکه صرف نداشت ، صرف فعل خواستن ..شاید آدم بودن 

آری این همان مفهوم آزادی است که از آن میترسید در گفتن معنایش ، برای خودم باور آدم شدن را دارم ، ازادی را میگویم و برای شما هر آنچه که در دل دارید ..

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۴۲

مزار سلطان میرعبدالله واحد شهید، نوه امام حسن مجتبی(ع) و بنا به گزارش برخی منابع تاریخی پدر حضرت عبدالعظیم حسنی در جنوب شهر هرات افغانستان قرار دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در هرات، مزار «سلطان میر عبدالله واحد شهید»، نوه امام حسن مجتبی (ع) و بنا به گزارش برخی منابع تاریخی پدر حضرت عبدالعظیم حسنی در جنوب شهر هرات افغانستان قرار دارد.

 این مکان مقدس همه روزه و به خصوص صبح‌های جمعه پذیرای مشتاقان و علاقه‌مندان خاندان پاک پیامبر اسلام است.

 این مکان در جنوب شهر کهنه هرات و پس از میدان «فیروزآباد» که بعدها به دروازه قندهار و اکنون به «میدان شهدای 24 حوت (اسفند)» تغییر نام یافته قرار دارد.

 محل زیارت و مزار میر عبدالواحد شهید که به «سلطان آقا» معروف است از گذشته‌های دور یکی از قبرستان‌های اصلی  در شهر هرات بوده 

 در سنگ بزرگی که بر روی مزار میرعبدالله شهید نصب شده وی را چنین معرفی می‌کند، «افتخار آل عبد مناف امیر عبدالله الواحد ابن الامام الهمام، خلاصه اولاد عترت نقاوه، احفاد ملت ظاهره امیر زیدبن الامام، شجره روضه کرم و کرامت ثمره سیالت و امامت امیرالمومنین حسن ابن اسدالله الغالب علی ابن ابی طالب(ع)»

در این آرامگاه 2 سنگ قدیمی از جنس مرمر نصب شده که بر روی یکی زندگی کامل میر عبدالله الواحد شهید نوشته شده و در رواق بالای سر در دیوار غربی زیارتگاه نصب شده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۲۷

یک غربى معمولا بطرى آبش را از خودش جدا نمی کند. استاد هم با بطرى آب درس می دهد، و آب تنها چیزى است که غربیها به شدت می خورند و ما نه!

هر چقدر ما شلنگ قلیون به دست داریم، این غربی ها کتاب در دست دارند کتاب جزء لاینفک زندگى این مردم است.

در جواب پرسیدن حالشان به جاى قربان شما و نوکرتم جواب روشن می دهند و شما در جریان حالشان قرار می گیرید مثلا می گویند: خوبم، کمى مریضم، خسته ام، بد نیستم، عالى ام..

وقتى لطفى می کنید مثلا از غذایتان به کسى تعارف می کنید به جاى گفتن الهى فدات بشم و دورت بگردم خیلى واضح می گویند: تو مهربانى.. و شما روزى را تصور کنید که به خاطر کارهاى معمولى چند بار به شما گفته شده مهربان هستید، آیا به سمت مهربان تر شدن نمى روید؟!

بین مشاغل مختلف تفاوت جایگاهى نیست. پزشک از اتاقش بیرون میاید و هر مریض را شخصا صدا میکند، استاد، روز اول میگوید من نه پرفسورم، نه sir، نه مسیو، من فقط "مت "( اسم کوچک) هستم.

مردم ورزش می کنند.. به معناى واقعى کلمه نه آمپول وتزریق هورمون.. نه به شرایط خاصى احتیاج دارند نه باشگاه نه وقت کافى... با دوچرخه سر کار می روند.. بارها کسانى را دیده ام که کالسکه به دست، می دویدند.. دوستى در باشگاه ، کارمندان جایى را دیده بود که وقت ناهارشان را به باشگاه مى آیند و ورزش می کنند.

وقتى نگاهتان به کسى میافتاد سریع لبخند میزند و احتمالا روز خوش میگوید، ما چرا انقدر با نگاه همدیگر مشکل داریم و چرا انقدر به هم زل می زنیم؟

از چه زمانى ما کمتر در مترو و اتوبوس براى مسن ها، صندلى خالى کردیم ؟ اینجا اگر براى مسن ها و باردارهاو بچه ها صندلى خالى نکنید علنا دیگران به شما تذکر می دهند.

با بچه ها، حیوانات و طبیعت مهربان تر بودن نشان از انسان تر بودن شما دارد.

بدون ترحم و تحقیر به ضعیف تر ها کمک میکنند. کسى احساس برتر بودن به شما نمیدهد.

در رفتارشان خود را درگیر قید و بندهای حاصل از آداب و تشریفات نمی کنند، خودشان هستند و فکرشان را صرف ارائه ی ماسک اجتماعی نمی کنند چون از اینکه خودشان باشند هراسی ندارند..

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۱۵

♤ دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست

 

♤ وقتی پزشکی برای �نفع رساندن� به همکار و رفیق رادیولوژیست خود، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله میکند،

این دزدی است!

 

♤ وقتی راننده تاکسی مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و دو برابر کرایه میگیرد،

این دزدی است!

 

♤ وقتی تعمیرکار ماشین با دست های چرب و چیلی و درحالیکه عرق پیشانی اش را پاک میکند، برای تعویض یک پیچ از شما دویست هزارتومان میگیرد، شما نمیدانید و تشکر هم میکنید، ولی خودش میداند که حق العمل اش پنج هزار تومان است،

این دزدی است!

 

♤ وقتی کارمند مملکت به جای کار، میگوید سیستم قطعه و بازی می‌کند و فیلم دانلود میکند،

این دزدی است!

 

♤ وقتی به جای حل کردن مشکل مردم، مدام وعده میدهید، اعتماد آنها را می دزدید و در ادامه ایمان و دین و باورش هم به خدا کمرنگ میشود،

این دزدی‌ است!

 

♤ وقتی استاد بدون مطالعه وارد کلاس میشود و برای پر کردن وقت کلاس از دانشجوها میخواهد یکی یکی بیایند و کنفرانس! بدهند،

این دزدی است!

 

♤ وقتی کارخانه داری به جای لیمو، اسید سیتریک می ریزد توی شیشه و به اسم آبلمیوی خالص به خلق الله میفروشد،

این دزدی است!

 

♤ وقتی مامور بهداشتی اینها را می بیند و صورتش را آنطرف میکند،

این دزدی است!

 

♤ دزدی فقط جیب بُری توی اتوبوس نیست، دزدها هم همیشه روی دست شان خالکوبی های گنده ندارند و کاپشن خلبانی نمی پوشند!

 

دزدها میتوانند بوی خوش ادکلن بدهند، ساعت گرانقیمت ببندند، میتوانند لباس مارک دار بپوشند و حرفهای قلمبه سلمبه هم پست کنند و بزنند، اما وقت و عمر مردم را بدزدند!

 

♤ دزدهای تابلودار! دزدهایی که دست و پایشان را خالکوبی اژدها میکنند، به مراتب از دزدهای کت و شلوار پوش و ادکلن  زده قابل تحمل ترند!

 

♤ احساس مسولیت و وجدان داشته باشیم!

مطمئن باشیم چوب خدا صدا ندارد

دزدی نکنیم تا مملکتمان  اصلاح شود

 

از کشورهای در حال توسعه ....از دانشگاهها و اجتماع انها تنها دزدی و خیانت را یاد نگیرید و این اموخته های پلید را در مملکت و در حق هموطن خویش نکنید

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۱۰

تاریخ گواه باشد که بالای بشر چه می گذرد!!! چهار جمله از چهار کودک که در تاریخ بشر به خط سیاه حک شده است :

1_یک کودک سوری در وقت نزع آخرین مرحله زندگیش فرمود : همه چیز را به خداوند خواهم گفت ـ 

 

2_دختر نازنینی که از وحشت جنگ سوریه از صحنه جنگ فرار می کرد به خبرنگاری که تصمیم فلم برداری وی را داشت به زاری گفت: کاکاجان بخاطر خدا بی حجاب هستم عکسم را نگیر.

 

3_ کودکی دیگری چنین گفت: ای الله! از دست گرسنگی می خواهم بمیرم  نان خوردن نداریم، مرا به جنت روان کن تا در آنجا نان بخورم. 

 

4_ یک دختر افغان که در انفجاری دستش زخمی شده بود داکتر آمادگی عملیات را می گرفت تا دستش را قطع کند دخترک گفت: داکتر صاحب! آستینم را پاره نکن که جز این لباس دیگری ندارم.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۰۸
● 4 نفر از پیامبرانی که عرب.زبان بودند:
- حضرت هود(ع)
- حضرت صالح(ع)
- حضرت شعیب(ع)
- حضرت محمد(ص)
● پیامبرانی که با هم پسرخاله بودند:
- حضرت عیسی(ع) و حضرت یحیی(ع)
● پیامبرانی که هرگز ازدواج نکردند:
- حضرت عیسی(ع)
- حضرت یحیی(ع)
● پیامبرانی که با هم برادر بودند:
- حضرت موسی(ع) و حضرت هارون(ع)
- حضرت اسمائیل(ع) و حضرت اسحاق(ع)
● پیامبرانی که پدر و پسر بودند:
- حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع)
- حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسحاق(ع)
- حضرت یعقوب(ع) و حضرت یوسف(ع))
● پیامبرانی که دو نام داشتند:
- حضرت محمد(ص)- احمد
- حضرت یونس(ع)- ذوالنون
- حضرت عیسی(ع)- مسیح
- حضرت خضر(ع)- ملیقا
- حضرت یعقوب(ع)- اسرائیل
- حضرت یوشع بن نون(ع)- ذوالکفل
● پیامبر اکرم(ص) چند مرتبه به معراج رفتند؟
-« 2 مرتبه »
● حضرت یونس(ع) چند شبانه.روز در شکم ماهی بودند؟
-« 7 شبانه.روز »
● تعداد پیامبرانی که در بنی.اسرائیل مبعوث شدند:
-« 600 پیامبر »
● پیامبرانی که پادشاه روی زمین بودند:
- حضرت سلیمان(ع)
- حضرت ذوالقرنین(ع)
● آخرین پیامبری که وارد بهشت می.شود؟
- «حضرت سلیمان(ع)»
● پیامبرانی که با هم، هم.عصر بودند؟
-« حضرت خضر(ع)
حضرت موسی(ع)
حضرت شعیب(ع)
- حضرت ابراهیم(ع)
‌حضرت لوط(ع)
حضرت یعقوب(ع) 
حضرت یوسف(ع)
● پیامبرانی که مقام امامت هم داشتند؟
- «حضرت محمد(ص)
- «حضرت ابراهیم(ع)
● کدام پیامبر(ع) در کشور ایران مدفون است؟
- «حضرت دانیال نبی(ع) در شهر شوش دانیال»

● کدام یک از پیامبران را سر بریدند؟
- «حضرت یحیی(ع)»

● قبر حضرت موسی(ع) توسط چه کسی کنده شد؟
-« حضرت عزرائیل(ع)»
● کدام پیامبر(ع) داماد یکی دیگر از پیامبران(ع) بود؟
- «حضرت موسی(ع) داماد حضرت شعیب(ع) بود
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۳

رابطه ای هست در فرنگ که به آن میگویند :« لانگ دیستنس»
یعنی دو معشوقه،وابسته به هم اما دور از هم..
دراین رابطه نه‌نامهربانی هست و نه بی معرفتی اما یک جای کار میلنگد و این لانگ بودنِ دیستنسشان است!
اینکه عصبانیت و مهربانی و عشق و علاقه را باید از طرز تایپ کردن و یا از صدایش بفهمی..
گاهی در دلت غوغاست که فقط چنددقیقه رودرروی تو باشد فقط نگاهش کنی..
اما نمیشود،نیست،نمیتوانی..
بوسه و آغوش هایی که نوشته میشود ولی حس نمیشود..
حال بگذریم از سوء تفاهم هایی که بوجود میاید..
آخر نمیشود به این پیام ها یک فایل اضافه کرد که این گله گذاری و اخم ها از سر نیاز است،که تورا کنار خودم کم دارم..
کم کم برای پیش گیری از ناراحتی ها و تنش ها سکوت میکنی و به خودت وعده میدهی که باشد برای روزی که آمد..
اینجوری است که این رابطه ها باعث‌میشود؛
نخواهی،نشنوی،نگویی و حتی نبینی..
حالا حساب کن فرد مورد نظر دراین رابطه نزدیکتر از دوست باشد یا یک آشنای مجازی..
فرض کن مرد زندگیت، زن زندگیت باشد، دیگر واوِیلاست..
آن وقت است که قلب آدم در هر پیام و کلام و زنگی.. از خواستن و نداشتن پاره پاره میشود.
.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۰۰

 

 

در نشست ادبی  برسی ادبیات افغانستان در 32 نمایشگاه بین اللملی کتاب تهران در سالن علامه دهخداـ  سالن ناشران خارجی

 

نصیر احمد آرین، استاد دانشگاه افغانستان بیان کرد: شعر معاصر افغانستان بعد از طالبان را می‌توان به دو دوره‌ی دهه اول بعد از طالبان و دهه دوم تقسیم کرد.


دانشجوی دکترای دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: با عبور طالبان، موج جدید فرهنگی در هرات، کابل و بلخ شکل گرفت و در این دوره شاعرانی نظیر روح‌الله بهرامیان، روح‌الامین امینی، شهیر داریوش و ... ظهور کردند.


وی درباره‌ی ویژگی‌های اشعار دهه‌ی اول بعد از طالبان گفت: اشعار این دهه مولفه‌ مهمی را کم داشت. در شعرهای این دوره دچار شک و حس تعلیق معنا نمی‌شویم. در حالیکه این حس تعلیق و عدم معنا در امر شعر و شاعری بسیار مهم و مطرح بوده است. طوریکه این حس تعلیق را می‌توان به‌‌خوبی در اشعار مولانا شاهد بود.


آرین اضافه کرد: شعرهای دوره‌ی اول بعد از طالبان، از لایه‌های تفسیری چندانی برخوردار نبوده و دلیل این امر فوران خلاقیت در شعرهای جوانان شاعر، اشتیاق عبور از یک مرحله، آزادی در شعرسرایی و عقده‌گشایی از مسائلی بود که بعد از خروج طالبان در افغانستان روی داد. البته رشد فضای مجازی توانست ادبیات افغانستان را به سایر ملت‌ها معرفی کند و این از مزیت‌های این دوره بود.


وی درباره‌ی ویژگی اشعار دوره‌ی دوم بعد از طالبان گفت: اشعار این دوره، واجد لایه‌های تفسیری شده و برخلاف نظام شعری قبلی، دموکراتیک می‌شود، به گونه‌ای که از اشعار می‌توان برداشت‌های متفاوت داشت. همچنین در اشعار این دوره شک معنایی به وجود می‌آید و حس تعلیق جای قطعیت معنایی را می‌گیرد.


آرین با اشاره به سیر تحول شاعران افغانی طی 18 سال گذشته بیان کرد: از شاعران این دوره می‌توان به مهتاب ساحل، مژگان فرامنش، رامین مظهر، تمنا توانگر و هلال فرشیدگر اشاره کرد.


وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه‌ی شعر سپید و نیمایی، اشعار افغانستان در حالت جنینی قرار دارند و بیشتر از آنکه تولد یابند، سقط می‌شوند و در این سبک شاعران افغانی دچار توهم و عیب تکنیک هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۲۱

 

کتاب «راز خوابیده» نوشته‌ی «رزاق مامون»، اگرچه به واسطه‌ی سال‌ها جنگ و خشونت و کشتار و سندسوزی در افغانستان از سویی و عدم انتشار اسناد واقعیِ دولت‌های دخیل در بحران سال‌های اخیر افغانستان از دیگر سو از فقر منابع دست اول و موثق رنج می‌برد، اما بی‌گمان چنان که خود نویسنده مدعی است؛ تا حدودی توانسته است راز پنهان اسارت و قتل «دکتر نجیب الله» را از پس پرده‌ها بیرون بکشد و روشنایی ولو کم‌نور بر این فصل سیاه تاریخ افغانستان بتاباند.

سقوط دولت نجیب‌الله و در نهایت قتل وی که از اولین دخالت‌های ملموس امریکا و غرب در دیگر کشورها پس از جنگ سرد بوده است، از این جهت که سرزمین افغانستان را به خاک مستعدی برای پرورش آنچه بعدها بنیادگرایی مذهبی (در قاموس «طالبان»، «القاعده» و دیگر شعوب آن) نامیده شد، تبدیل کرد از اهمیت بالایی برخوردار است. شاید ایالات متحده برای نخستین بار مدل پساجنگ سرد خود را در افغانستانِ بعد از نجیب‌الله پیاده کرد. بدین شکل که با سیاه‌نمایی معمول تبلیغاتی و فعال‌سازی بنیادگرایان مذهبی در قامت مجاهدان رهایی بخش، نخست هیولایی رسانه‌ساز که از نجیب‌الله ساخته بود و به خورد جامعه‌ی جهانی و حتا مردم افغانستان داده بود را از صحنه محو کرد، سپس با برآوردن دولتی دینی و به غایت واپس‌گرا و متحجر به نام طالبان (که بنا بر مدعیات همین کتاب سازمان استخبارات این دولت را خود ایالات متحده، انگلستان و پاکستان سامان دادند) در کنار مخدوش کردن حافظه‌ی تاریخی مردم افغانستان و جهان، زمینه‌ی دخالت مستقیم و ناجیانه‌ی خود را در این کشور فراهم کرد و مدل دموکراسی جنگی خود را این‌گونه استوار کرد که ببینید؛ «ایالات متحده شما را از چنگ طالبان رهانید و به بهشت کرزای رهنمون کرد.» چه بسیار بوق‌ها که از پی هم این نغمه را جار زده‌اند بی‌آنکه در صدد این برآیند که بگویند آیا قبل از طالبان سرزمین افغانستان عاری از سامان و حداقل امکان زیستن بود و آیا تاریخ افغانستان از عصر طالبان شروع شده بود و بلندتر از همه آیا مگر طالبان هرزه‌علف‌های خودرویی بودند که اینک با تیغ امریکایی باید از خاک افغانستان زدوده شوند؟

رزاق مامون در این کتاب دو اسم را مورد تاکید قرار داده است. «غرزی خواخوگی» و «شهنواز تنی» کسانی هستند که نه تنها در دوران حکومت نجیب‌الله در صدد کودتایی ناموفق و بفرموده‌ی اربابان خارجی خود برآمده بودند، بل‌که پس از سقوط نجیب‌الله و واپس نشاندن ائتلاف شمال از قدرت موقت توسط طالبان، از همان اربابان خارجی خود ماموریت یافتند در اولین فرصت نجیب‌الله را از دفتر سازمان ملل بیرون کشیده و از بین ببرند و بعد از آن به سرعت سازمان امنیت طالبان را برقرار سازند. این دو تن بنا بر اطلاعاتی که هم در کتاب و هم در پیشگفتار آن ارائه می‌شود، حتا بعد از سقوط طالبان نیز در مرکزیت قدرت جدید باقی می‌مانند تا نخ تسبیحی باشند که دانه‌هایی چون کرزای و ملاعمر و بن لادن را به شیخک تسبیح که دولت‌های غربی باشند متصل ‌کنند.

همچنین در کتاب می‌خوانیم که به رغم پناهندگی اسارت‌گونه‌ی نجیب الله در دفتر کابل سازمان ملل، در دوران حکومت موقت ائتلاف شمال، روابط خوبی میان احمدشاه مسعود و دکتر نجیب برقرار بوده، به گونه‌ای که نجیب گاهی مشورت‌ها و تذکراتی که لازم می‌دیده‌ است را به وی منتقل می‌کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۰۵