افغانستان سرزمین کبود

افغانستان،خبر،عکس،کتاب،موزیک

افغانستان سرزمین کبود

افغانستان،خبر،عکس،کتاب،موزیک


هر جای دنیا میخواهی باش.....
من احساسم را با همین دست نوشته ها
به قلبت میرسانم.....
اما .......
چه کنم با روزی که قلبت صدای فریادم را در میان نوشته هایم نشنود

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۲۰ بهمن ۹۸، ۱۲:۱۴ - دچارِ فیش‌نگار
    اوف 👀
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

نبرد خیر و شر از قدیمی‌ترین دغدغه‌های انسانی است که به درون‌مایه‌ی داستان‌های زیادی در تاریخ ادبیات و سینما تبدیل شده است. در این نبردها قهرمان‌ها  در برابر ضدقهرمان‌ها که قدرت را در دست دارند، قد علم می‌کنند و برای نجات دنیا تلاش می‌کنند. علاوه بر داستان‌هایی با سبک و روایت واقعی، بسیار از داستان‌های دنیای فانتزی و تخیلی نیز در این ژانر آفریده شده‌اند. نویسندگان برجسته‌ای  آثار خارق‌العاده‌ای با درون مایه‌ی نبرد خیر و شر با تم فانتزی آفریده‌اند اما این‌بار ویکتوریا اویارد نویسنده‌ی جوان و پرشهامت آمریکایی، با تکیه برعلاقه‌‌اش به دنیای کتاب‌ها و فیلم‌های ابرقهرمانی؛ نبرد نیک و بد را در قالب «خاکستری خون‌ها» و« قرمز خون‌ها» به تصویر می‌کشد.

 

 

 

 

کتاب ملکه‌ی سرخ داستان دو نژاد متفاوت از انسان‌هاست. گروهی خون خاکستری دارند و گروهی خون قرمز. افرادی که خون خاکستری دارند از قدرت‌های ویژه و خارق‌العاده‌ای برخوردار هستند و بر خون‌ سرخ‌ها حکومت می‌کنند. خون قرمز‌ها افراد ضعیف و رعیت جامعه هستند که در قلمرو خون خاکستری‌ها زندگی می‌کنند.مر بارو Mare Barrow دختر نوجوان هفده ساله‌ای است که از جامعه خون قرمزهاست ولی قدرت استثنائی دارد. پادشاهی خون خاکسترها برای این‌که قدرت خاص یک خون قرمز دردسر ایجاد نکند تصمیم می‌گیرد مر بارو را نامزد یکی از پرنس‌ها کند، این دختر جوان در دنیایی پر از جنگ و نبرد درگیر داستان عشق پرنس‌ها می‌شود. در کنار رخ دادن این اتفاق‌ها در قصر خون خاکسترها مر باروتلاشی مخفیانه می‌کند، او به گروهی به نام گاردهای سرخ می‌پیوندد تا به آن‌ها کمک‌کند حکومت خون خاکستری‌ها را سرنگون کنند.  

این مجموعه الهام گرفته از داستاهای بازی تاج و تخت، ارباب حلقه ها و.....است

این مجموعه پنجگانه توسط انتشارات کتابسرای تندیس ترجمه و انتشار یافته است 

1:ملکه سرخ

2:شمشیر شیشه ایی

3:قفس پادشاه

4:طوفان جنگ

5:تاج شکسته

البته این مجموعه دارای دو نیم جلد به نام ها اواز ملکه و زخمهای پولادین هم هست که بیشتر معرفی برخی از شخصیتهای فرعی داستان هست و به داستان اصلی مرتبط نیست

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۳۶

خلاصه ای از کتاب "یخی که عاشق خورشید شد" اثر رضا موزونی :

 

 

 

زمستان تمام شده و بهار آمده بود !
تکه یخ کنار سنگ بزرگ جای خوبی برای خواب داشت 
از میان شاخه های درخت نوری را دید 
با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت:سلام خورشید
من تا الان دوستی نداشته ام با من دوست می شوی? 
خورشید گفت:سلام اما....
یخ با نگرانی گفت: اما چی?! 
خورشید گفت: "تو نباید به من نگاه کنی !
باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم .....
اگر من باشم تو نیستی ! می میری می فهمی ؟!
یخ گفت: چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی! 
چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی .....
روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد ،
یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید !
از جای یخ جوی کوچکی جاری شده بود ....
چند روز بعد در همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید
هر جا که می رفت گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد...

گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۲۰

 

 

در نشست ادبی  برسی ادبیات افغانستان در 32 نمایشگاه بین اللملی کتاب تهران در سالن علامه دهخداـ  سالن ناشران خارجی

 

نصیر احمد آرین، استاد دانشگاه افغانستان بیان کرد: شعر معاصر افغانستان بعد از طالبان را می‌توان به دو دوره‌ی دهه اول بعد از طالبان و دهه دوم تقسیم کرد.


دانشجوی دکترای دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: با عبور طالبان، موج جدید فرهنگی در هرات، کابل و بلخ شکل گرفت و در این دوره شاعرانی نظیر روح‌الله بهرامیان، روح‌الامین امینی، شهیر داریوش و ... ظهور کردند.


وی درباره‌ی ویژگی‌های اشعار دهه‌ی اول بعد از طالبان گفت: اشعار این دهه مولفه‌ مهمی را کم داشت. در شعرهای این دوره دچار شک و حس تعلیق معنا نمی‌شویم. در حالیکه این حس تعلیق و عدم معنا در امر شعر و شاعری بسیار مهم و مطرح بوده است. طوریکه این حس تعلیق را می‌توان به‌‌خوبی در اشعار مولانا شاهد بود.


آرین اضافه کرد: شعرهای دوره‌ی اول بعد از طالبان، از لایه‌های تفسیری چندانی برخوردار نبوده و دلیل این امر فوران خلاقیت در شعرهای جوانان شاعر، اشتیاق عبور از یک مرحله، آزادی در شعرسرایی و عقده‌گشایی از مسائلی بود که بعد از خروج طالبان در افغانستان روی داد. البته رشد فضای مجازی توانست ادبیات افغانستان را به سایر ملت‌ها معرفی کند و این از مزیت‌های این دوره بود.


وی درباره‌ی ویژگی اشعار دوره‌ی دوم بعد از طالبان گفت: اشعار این دوره، واجد لایه‌های تفسیری شده و برخلاف نظام شعری قبلی، دموکراتیک می‌شود، به گونه‌ای که از اشعار می‌توان برداشت‌های متفاوت داشت. همچنین در اشعار این دوره شک معنایی به وجود می‌آید و حس تعلیق جای قطعیت معنایی را می‌گیرد.


آرین با اشاره به سیر تحول شاعران افغانی طی 18 سال گذشته بیان کرد: از شاعران این دوره می‌توان به مهتاب ساحل، مژگان فرامنش، رامین مظهر، تمنا توانگر و هلال فرشیدگر اشاره کرد.


وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه‌ی شعر سپید و نیمایی، اشعار افغانستان در حالت جنینی قرار دارند و بیشتر از آنکه تولد یابند، سقط می‌شوند و در این سبک شاعران افغانی دچار توهم و عیب تکنیک هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۲۱

 

کتاب «راز خوابیده» نوشته‌ی «رزاق مامون»، اگرچه به واسطه‌ی سال‌ها جنگ و خشونت و کشتار و سندسوزی در افغانستان از سویی و عدم انتشار اسناد واقعیِ دولت‌های دخیل در بحران سال‌های اخیر افغانستان از دیگر سو از فقر منابع دست اول و موثق رنج می‌برد، اما بی‌گمان چنان که خود نویسنده مدعی است؛ تا حدودی توانسته است راز پنهان اسارت و قتل «دکتر نجیب الله» را از پس پرده‌ها بیرون بکشد و روشنایی ولو کم‌نور بر این فصل سیاه تاریخ افغانستان بتاباند.

سقوط دولت نجیب‌الله و در نهایت قتل وی که از اولین دخالت‌های ملموس امریکا و غرب در دیگر کشورها پس از جنگ سرد بوده است، از این جهت که سرزمین افغانستان را به خاک مستعدی برای پرورش آنچه بعدها بنیادگرایی مذهبی (در قاموس «طالبان»، «القاعده» و دیگر شعوب آن) نامیده شد، تبدیل کرد از اهمیت بالایی برخوردار است. شاید ایالات متحده برای نخستین بار مدل پساجنگ سرد خود را در افغانستانِ بعد از نجیب‌الله پیاده کرد. بدین شکل که با سیاه‌نمایی معمول تبلیغاتی و فعال‌سازی بنیادگرایان مذهبی در قامت مجاهدان رهایی بخش، نخست هیولایی رسانه‌ساز که از نجیب‌الله ساخته بود و به خورد جامعه‌ی جهانی و حتا مردم افغانستان داده بود را از صحنه محو کرد، سپس با برآوردن دولتی دینی و به غایت واپس‌گرا و متحجر به نام طالبان (که بنا بر مدعیات همین کتاب سازمان استخبارات این دولت را خود ایالات متحده، انگلستان و پاکستان سامان دادند) در کنار مخدوش کردن حافظه‌ی تاریخی مردم افغانستان و جهان، زمینه‌ی دخالت مستقیم و ناجیانه‌ی خود را در این کشور فراهم کرد و مدل دموکراسی جنگی خود را این‌گونه استوار کرد که ببینید؛ «ایالات متحده شما را از چنگ طالبان رهانید و به بهشت کرزای رهنمون کرد.» چه بسیار بوق‌ها که از پی هم این نغمه را جار زده‌اند بی‌آنکه در صدد این برآیند که بگویند آیا قبل از طالبان سرزمین افغانستان عاری از سامان و حداقل امکان زیستن بود و آیا تاریخ افغانستان از عصر طالبان شروع شده بود و بلندتر از همه آیا مگر طالبان هرزه‌علف‌های خودرویی بودند که اینک با تیغ امریکایی باید از خاک افغانستان زدوده شوند؟

رزاق مامون در این کتاب دو اسم را مورد تاکید قرار داده است. «غرزی خواخوگی» و «شهنواز تنی» کسانی هستند که نه تنها در دوران حکومت نجیب‌الله در صدد کودتایی ناموفق و بفرموده‌ی اربابان خارجی خود برآمده بودند، بل‌که پس از سقوط نجیب‌الله و واپس نشاندن ائتلاف شمال از قدرت موقت توسط طالبان، از همان اربابان خارجی خود ماموریت یافتند در اولین فرصت نجیب‌الله را از دفتر سازمان ملل بیرون کشیده و از بین ببرند و بعد از آن به سرعت سازمان امنیت طالبان را برقرار سازند. این دو تن بنا بر اطلاعاتی که هم در کتاب و هم در پیشگفتار آن ارائه می‌شود، حتا بعد از سقوط طالبان نیز در مرکزیت قدرت جدید باقی می‌مانند تا نخ تسبیحی باشند که دانه‌هایی چون کرزای و ملاعمر و بن لادن را به شیخک تسبیح که دولت‌های غربی باشند متصل ‌کنند.

همچنین در کتاب می‌خوانیم که به رغم پناهندگی اسارت‌گونه‌ی نجیب الله در دفتر کابل سازمان ملل، در دوران حکومت موقت ائتلاف شمال، روابط خوبی میان احمدشاه مسعود و دکتر نجیب برقرار بوده، به گونه‌ای که نجیب گاهی مشورت‌ها و تذکراتی که لازم می‌دیده‌ است را به وی منتقل می‌کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۰۵

 

سیدرضا محمدی شاعر افغان که حالا در لندن زندگی می کند، سالها پیش در ایران به شهرت رسید

 

دومین دفعه ای که از افغانستان وارد ایران می شدم. زمان طالبان بود. پدرم راهی ام کرد که زنده بمانم. تا لب مرز با من آمد و در راه مرز به من گفت که چطور سال ها پیش خود او نیز این راه را قاچاق طی کرده و قبل از او پدرش نیز قاچاقی از همین مرز رد شده بوده.

 

اما هر دو مطمئن بودیم که پدر بزرگ او ازین مرز بدون قاچاق گذشته است چرا که اصولا آن وقت کسی مرز را نکشیده بود و پدر بزرگ ما باید هر ساله به مشهد می آمده که در آن زمین و خانه و فامیل داشته، دختر داده و دختر گرفته بوده وقبری در حرم خریده بوده که البته کشیدن مرز هیچ گاه نگذاشت به آن قبر خریداری شده برگردد.

 

مسجد حاج آخوند در مرکز شهر مشهد، مسجد اجدادی ما بود و همه خانواده مادری ام در همین شهر زمین دار بودند با اینهمه باز باید من این راه را دزدکی طی می کردم. ۳۳ ساعت دشت و کوه و بیابان را در نوردیدیم .تا رسیدیم به شهری که هم از ریشه های من پر بود هم از خاطرات دوران کودکی ام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۵۲